تبارنامه خاندان دولو، نوشته محمد حسن خان تاج بخش سالار همایون
یادداشتها
درکتاب «رجال ایران» در قسمت مظفرالدین شاه - جلد چهارم (صفحه ۱۳۰ و ۱۳۱) عکسی از ولایتعهدی مظفرالدین شاه درج شده که شاه در عده دور خود را با نام یا لقب نوشته و «فراشباشی» که به دست شاه در دورعکس نوشته شده را آقای بامداد «میرزا مهدی خان فراشباشی بعدا ملقب به آصف السلطنه» شناسائی کرده است. مظفرالدین شاه در ۱۸۶۱ ولیعهد شد که از نظر زمانی بیشتر تطبیق میکند. به علاوه پدر زن (کوکب الحاجیه) و پدر شوهر (میرزا علی نقی) طبق منابع دیگر تاریخی با ولیعهد همراه بودند و با او به آذربایجان رفتند.
شرح زندگی مهدیخان فراشباشی از
رجال ایران نوشته بامداد جلد ۵:
«مهدی خان آصف السلطنه پسر سیم حاج محمد باقر
خان قاجار دولو پدر ولی خان آصف السلطنه داماد مظفرالدین شاه بوده و بیشتر
زندگانیش را در آذربایجان و در دستگاه مظفرالدین میرزا ولیعهد گذشته است.»
در سال 1303 ق (۱۸۵۵) به سمت فراشباشی مظفرالدین میرزا ولیعھد رسید و تا سال
1309 ق در آن سمت باقی ماند. در عھد ولیعھدی محمدعلی میرزا نیز عھده دار ھمین
سمت بود. شد. در سال 1311 ق ملقب به « آصف السلطنه » شد. در سال
1311 ق مامور آوردن ملکه جھان، دختر کامران میرزا نایب السلطنه، زن محمدعلی شاه
به تبریز شد (مهدی
خان آصف السلطنه قاجار دولو در بامداد جلد پنج).
یا طبق نوشته های جورج چرچیل در فرهنگ رجال قاجار،۱۶: مهدى خان
آصف السلطنه در سال ۱۸۵۵ م. به سمت فراشباشى مظفر الدین میرزا ولیعهد منصوب و
از سال ١٨٩١ م. با همین سمت در دستگاه محمد على میرزا پسر ولیعهد مشغول به
كار شد. وى در سال ١٨٩٣ م. ملقب به آصف السلطنه گردید.
در خاطرات نظام السلطنه مافی در شرح درباریان مظفری یکی دو اشاره به دولوهای مورد نظرما کرده است:
صفحه ۲۳۱ مصطفى خان پسر محمد رضا خان قاجار دولو كه نوادۀ محمد باقر خان بیگلربیگى سابق تهران است و ملقب به حاجب الدوله، و آصف السلطنه پسر مهدى خان قاجار دولو كه برادر مادرى حاجب الدوله است.
صفحه ۲۹۳ [میرزا محمودخان] حكیم الملك پسر میرزا على نقى بروجردى طبیب - بهمن میرزا حاجب الدوله پسر محمد رضا خان دولو قاجار، آصف السلطنه پسر مهدى خان قاجار دولو برادر محمد رضا خان كه هردو پسر محمد باقر خان بیگلربیگى بودند.
دو نکته جالب در مورد میرزا محمدخان بیگلربیگی قاجار دولو «تاجبخش» و محمد باقرخان قاجاردولو بیگلربیگی:
میرزا محمد خان با از خودگذشتگی باعث شاه شدن آغا محمدخان موسس سلسله قاجار میشود و بعد از کشته شدن وی با بستن دروازه های تهران (بیگلربیگی به خاطر اینکه وی همیشه درغیاب شاه حاکم تهران بوده) سلطنت فتحعلی شاه را تضمین میکند ( حسین سعادت نوری «آصف الدوله ها» مجله یغما شماره 172). دختر وی زن فتحعلی شاه و مادر عباس میرزا، بهمن میرزا و قهرمان میرزاست. حاج محمدباقر خان پسر پنجم میرزا محمد خان سلطنت محمد شاه قاجار را بعد از فوت پدر تضمین کرد.
شخصیت بسیار جالب دیگر پسر مهدیخان که برادر کوکب الحاجیه میشود ولیخان آصف السلطنه دولو میباشد (با فشاردادن موشواره روی نامش به اطلاعات موجود در همین تارنما رجوع فرمائید).
پیدا کردن این اصلاحات کار آسانی نبود و اگر اشتباهی شده به خاطر نداشتن اسم خانوادگی در آن دوران و دلبخواهی بودن القاب قاجار است. اگر به منابع استقاده شده زیر مراجعه کنید، میبیند که خود فرهیختگان آن دوره هم اشتباه غیر عمدی مرتکب میشدند. به عنوان نمونه مافی یکبار حاجب الدوله را مصطفی و بار دیگر بهمن میرزا(؟!) خطاب میکند.
مهدی خان آصف السلطنه
مهدی خان و علی نقی حکیمباشی در ولایتعهدی مظفرالدین میرزا رجال ایران؛ بامداد؛ جلد چهارم صفحه ۱۳۰ و ۱۳۱
Biographical notes: manuscript draft of Biographical
notices of Persian statesmen and notables by G.P. Churchill, 1909 IOR/R/15/1/746 1909
ولی
خان آصف السلطنه
داماد مظفرالدین شاه پدر
امیر هوشنگ و جمشید دولو و عشرتالسلطنه «پیرنیا» مادربزرگ اردشیر زاهدی
مراجعه شود به
مهدی خان آصف السلطنه قاجار دولو در بامداد جلد پنج
و
اولاد مظفرالدین شاه
تاریخ نگارستان؛ جلد: ١ ؛ نویسنده:غفاری کاشانی، احمد بن محمد - صفحۀ ٨٠۴
اولاد مظفر الدین شاه.
اولاد مظفر الدین از جناب مهدیقلى خان مظفرى فرزند مرحوم نصرة السلطنه نواده مظفر الدین شاه پرسیدم شاه چند فرزند داشت گفت هفده فرزند یكم - محمد على شاه، دوم-شعاع السلطنه، سوم-سالار الدوله، چهارم- عضد السلطان، پنجم-نصرة السلطنه، ششم-ناصر الدین ناصرى، هفتم-بانو فخر السلطنه همسر مرحوم عین الدوله، هشتم-بانو عزة الدوله همسر مرحوم فرمانفرما، نهم-بانو عشرة السلطنه همسر آصف السلطنه، دهم-بانو قمر السلطنه همسر مرحوم احتشام الدوله، یازدهم-بانو نور السلطنه همسر مرحوم سید كاظم آقاى امامى از علماء آذربیجان، دوازدهم-بانو شكوه السلطنه همسر مرحوم ناصر السلطان خدیوى، سیزدهم-بانو شكوه الدوله همسر امام جمعۀ تهران، چهاردهم-بانو اقدس السلطنه همسر مرحوم حاج امین السلطنه، پانزدهم-بانو فخر الدوله همسر مرحوم امین الدوله، شانزدهم-بانو اقدس الدوله همسر جناب ظهیر الاسلام نائپ التولیه مدرسۀ سپهسالار جدید در تهران، هفدهم-بانو انور الدوله همسر اقتدار السلطنه كامران.
http://www.qajarpages.org/mozaffareddinchildren.html
Princess Ashraf al-Saltaneh, (b. 1872). She married Mohammad Vali Khan "Saheb Jam" "Assef al-Saltaneh" "Ashraf al-Saltaneh," Chamberlain of Mozaffar ed-Din Shah.
پدربزرگ من در قسمتی از خاطراتش درشرح ریاست دانشکده کشاورزی
میگوید:
با این
مقدمه اوایل خرداد 1319 به کرج رفتم و به دفتررئیس دانشکده مراجعه کردم. ریاست با
آقای جمشید دولو بود که از بستگانم و تحصیلکردۀ
کشاورزی از اوروپا بود، و من با اینکه ایشان را نمیشناختم، از این پیشآمد
ناراحت بودم. درهر حال تعارفی کردم و نشستم. ایشان تا ساعت دوازده مشغول جمعآوری
کارهای خود بود. شخصی وارد دفتر شد وبه آقای دولو اطلاع داد که اتومبیلی که استادان
را از تهران آورده بود معیوب شده و قابل برگشت به تهران برای بردن استادان نیست.
آقای دولو به آن شخص مرا نشان داد وگفت که ایشان باید دستور فرمایند
دانشکده کشاورزی – مدیرهای گذشته:
1317 -17
مهندس
جمشید
دولوّ
مدرسه
عالی
فلاحت
1319
-18
عبدالحمید
حكیمی
دانشكده
كشاورزی
http://utcan.ut.ac.ir/fa/administrators.pdf
این جمشید دولو مهندس جمشید قاجار دولو است که مهندس کشاورزی بود و صاحب باغ جمشیدیه نیاوران بود که به فرح بعدا هدیه میدهد.
باغ جمشیدیه:
http://hamshahrionline.ir/details/189672
سفرنامه های خطی فارسی
جلد: ٣
نویسنده:گروهی از نویسندگان
سفرنامه رضوى\نظام العلما تبریزى
۶١١ و
منزل هیجدهم: سبزوارصفحه ۶۱۰
نزدیك سبزوار كسان جناب شریعتمدار رسیده، اصرار كردند در خانۀ یشان
منزل شود
.
نوّاب نیرالدوله نیز نوادۀ خود امیرزاده (٣) را با بعضى كارگزاران
(۴ ) آنجا به استقبال فرستاده بودند.
با ینكه از طرف ماها اخبار به كسى نشده بود، نمىدانم به چه وسیله
مطلع شده بودند.
بعد از ورود هم «قند» و «شیرینى» به احوالپرسى فرستاده، بعد خودشان
تشریف آورده، شب را هم وعده گرفتند. شام را منزل یشان صرف نموده، از آنجا سوار و
روانه شد.
نیرالدوله، شاهزادۀ خوشخلق، ملیم و با انسانیتى است.
پسرش در تهران بود. از پیشخدمتهاى مقرّب شاهنشاه [است]. و نوادهاش را خوب تربیت
كرده، در ١۴ سالگى خوشخط [و]باسواد است. عیالش همشیرۀ جناب امیرالامراء
العظام مهدى خان فراشباشى است، كه بعد ملقّب به آصف السلطنه (۵ ) شد.
(۵ )
فرهنگ رجال قاجار،۱۶: مهدى خان آصف السلطنه در سال ۱۸۵۵ م. به سمت
فراشباشى مظفر الدین میرزا ولیعهد منصوب و از سال ١٨٩١ م. با همین سمت در دستگاه
محمد على میرزا پسر ولیعهد مشغول به كار شد. وى در سال ١٨٩٣ م. ملقب به آصف
السلطنه گردید.
محمدباقر خان بیگلربیگی پسر پنجم میرزا محمد خان قاجار دولو و برادر کهتر اللهیار خان آصفالدوله و داماد فتحعلیشاه[i] و خالوی محمدشاه که چندین سال بیگلربیگی تهران بوده است.
محمد باقرخان بیگلربیگی تقریباً همان عملی را که پدرش میرزا محمد خان بیگلربیگی در سال 1212 قمری، بعد از کشته شدن آغامحمدخان نسبت به فتحعلیشاه انجام داد همان خدمت را نیز نسبت به محمدشاه، در سال 1250 قمری بعد از درگذشت فتحعلیشاه، نمود.
میرزا محمدخان بیگلربیگی تا ورود فتحعلیشاه از شیراز به تهران احدی را اعم از شاهزادگان و مدعیان دیگر سلطنت را به شهر تهران راه نداد و دروازهها را به روی همه بست و هر کس که خواست به زوروارد شهر شود در مقام مدافعه جدی برآمد و از این راه خدمت شایان تقدیری نسبت به فتحعلیشاه به عمل آورد تا این که چندی بعد فتحعلیشاه به شهر وارد شد.
محمد باقر خان هم چون بیگلربیگی و داخل در شهر بود بنا به دستور و اشاره قائم مقام، ظلالسلطان را به یاری رؤسا و سرکردگان سربازان مازندرانی در خانه خودش تا ورود محمدشاه محصور و زندانی نمود و وزیرش را نیز گرفتار و توقیف کرد.
پس از ورود محمدشاه به تهران برای تقدیر از وی امر شد که تمام دارایی محمد جعفر خان کاشی وزیر ظلالسلطان را که بالغ بر چند صد هزار تومان بود برای خود تصاحب کند و مانند پیش به سمت بیگلربیگی تهران تعیین و پسرش عیسی خان سمت معاونت او را یافت. نام برده در سال 1262 قمری در تهران درگذشت.
[i]. شوهر سلطان خانم دختر چهل و یکم فتحعلیشاه.
منبع بامداد، مهدی، "شرح حال رجال ایران"، انتشارات زوار، چاپ پنجم، تهران، 1378 ش.
مصطفیخان حاجبالدوله، پسر محمدرضاخان دولّو قاجار بامداد رجال ایران جلد پنجم
مصطفیخان حاجبالدوله، پسر
محمدرضاخان دولّو قاجار و نوه حاجى محمدباقرخان (بیگلربیگى تهران). از تاریخ تولد و
اوان زندگى او اطلاعى در دست نیست. وى در زمان ولایتعهدى مظفرالدین میرزا،
فراشباشى او در تبریز و نیز حاكم خانمرود و بدوستان در ارسباران بود. در محرّم
1314، در اوایل حكومت مظفرالدینشاه، منصب فراشباشیگرى و لقب حاجبالدوله گرفت
(نظامالسلطنه مافى، ج 1، ص 229، 233ـ234؛ ظهیرالدوله، ج 1، ص 41؛ افضلالملك، ص
30، 79؛ بامداد، ج 5، ص 292) و صد فراش تُرك تحت امر او بودند (نظامالسلطنه مافى،
ج 1، ص 237).
از آغاز مشروطهخواهى، حاجبالدوله و امیربهادر (رئیس كشیكخانه) و
نصرالسلطنه (فرمانده كل قشون پایتخت)، در اتحاد با عینالدوله (صدراعظم)، از
مخالفان سرسخت مشروطه شدند؛ از اینرو، حتى گروههایى كوشیدند براى اخراج
حاجبالدوله، امیربهادر و نصرالسلطنه از ایران، از علما فتوا بگیرند تا مانع
عمدهاى از پیش روى مشروطهخواهان برداشته شود (رجوع کنید به ناظمالاسلام كرمانى،
بخش 1، ج 1، ص 600؛ دولتآبادى، ج2، ص42، 52ـ53، 81ـ82؛ كسروى، ص123). در زمان تحصن
مشروطهخواهان در سفارت بریتانیا نیز درخواست تبعید آنان مطرح شد (معاصر، ج 1، ص
121، به نقل از تلگرام شماره 226 از ایولین گرانت داف به سر ادوارد گرى، قلهك، 11
سپتامبر 1906).
در تمام دوره یازده ساله حكومت مظفرالدینشاه (1313ـ 1324)
مصطفیخان، حاجبالدوله ماند و به ثروت فراوانى رسید كه از جمله املاك او منطقه
نازیآباد تهران بود (بامداد، ج 5، ص 293). وى در دوره محمدعلى شاه به امیرمعظم
ملقب شد (رجوع کنید به سالور، ج 3، ص2030، 2033، 2095؛ كتاب نارنجى، ج 1، ص 16؛ قس
بامداد، ج 5، ص 293، كه اعطاى لقب امیرمعظم به مصطفیخان را به دوره پادشاهى
احمدشاه نسبت داده است).
مصطفیخان در دوره محمدعلیشاه نیز از مخالفان سرسخت مشروطه بود
(دولتآبادى، ج2، ص104). محمدعلى شاه در محرّم 1325، كه به جانش سوءقصد شد،
ظفرالسلطنه (حاكم تهران و متمایل به مشروطهخواهان) را عزل و مصطفیخان را جانشین
وى كرد. بهدستور مصطفیخان و رضا بالا (رئیس نظمیه)، جمعى به سركردگى حیدرخان
عمواوغلى*، به اتهام دست داشتن در آن واقعه، دستگیر و زندانى شدند و مصطفیخان شخصآ
به استنطاق ایشان پرداخت. در پى اعتراض گروهى از مردم در مقابل مجلس شورا، شاه
مجبور شد با تشكیل مجلسى از هیئت دولت و رؤساى ملّیون و گروهى از وكلاى مجلس موافقت
كند. در این مجلس، مصطفیخان و رضا بالا مجرم تشخیص داده شده و عزل گردیدند (همان،
ج 2، ص 199ـ200، 205ـ206؛ ملكزاده، ج3، ص 642ـ 643؛ تفرشى حسینى، ص 80ـ82)، به
روایتى، بیتقصیرى مصطفیخان اثبات شد، ولى او شخصآ استعفا كرد (رجوع کنید به
سالور، ج 3، ص 2030، 2033).
نام مصطفیخان در زمره اعضاى انجمنى مخفى، كه براى مشورت در كارهاى
دولتى تشكیل شده بود، به چشم میخورد (رجوع کنید به ناظمالاسلام كرمانى، بخش 2، ج
4، ص 197ـ 198، پانویس 2). در 1326، مصطفیخان دوباره به حكومت تهران گمارده شد. وى
به سبب اقدامات سخت و صریحش علیه مشروطهخواهان، به «دژخیم باغشاه» معروف گشت
(ملكزاده، ج 3، ص 642، 659؛ تفرشى حسینى، ص 90).
با خلع محمدعلیشاه از سلطنت در 1327، شاه به همراه چند تن از
درباریان، به سفارت روسیه پناهنده شد (تفرشى حسینى، ص220). نام حاجبالدوله نیز در
میان آنان ذكر شده است، اما معلوم نیست منظور مصطفیخان، حاجبالدوله
مظفرالدینشاه، بوده است یا قهرمانخان، حاجبالدوله محمدعلى شاه (رجوع کنید به
همان، ص 90). چند سال بعد نیز نام حاجبالدوله در زمره همراهان شاه مخلوع ذكر شده
است كه از راه قزوین و رشت، خود را به تبریز رساندند (كتاب آبى ج 8، ص 1928)، اما
این خبر هم ابهام دارد زیرا ظاهرآ مصطفیخان حاجبالدوله از ایران خارج نشده و
كوشیده بود در حكومت مشروطه شغلى بیابد، اما موفق نشده بود (سالور، ج 4، ص 2854).
در هر حال، مصطفیخان در سالهاى 1328 و 1329 عقاید مشروطهخواهانه
ابراز داشته و مصدر امورى بوده است (رجوع کنید به ]روزنامه[ مجلس، سال 4، ش 39، ص
3، ش 121، ص 2). از ادامه زندگى و تاریخ فوت او اطلاعى نیست.
صبح خفقان آور و
گرم دوم تیر 1287شمسی نوید روز خوبی را نمی داد. از ماه قبل (خرداد) محمدعلی شاه كه
با مشروطه خواهان كنار نیامده بود در ظاهر به دلیل گرمی هوا و در باطن با نیاتی
دیگر به باغشاه (كنار میدان حر كنونی) رفته بود. هر روز مشق قزاقان در باغشاه جلب
نظر می كرد. مشروطه خواهان هم چندان ساده دل نبودند كه از ین حركات شاه بی اطلاع
باشند. از چهاردهم خرداد تعدادی از مجاهدین مسلح گرداگرد مجلس شوری ملی جمع شده
بودند. نمیندگان نیز كه خطر جنگ را احساس می كردند دوازده تن از بین خودشان انتخاب
كردند كه با شاه مذاكره نمیند. ولی نمیندگان ساده دل بودند شاه مذاكره نكرده همه
آنها را دستگیر كرد و در یكی از ساختمانهی باغشاه زندانی نمود. ولوله ی بین مردم
افتاد. شاه پیشدستی كرد و پستخانه و تلگرافتخانه را به وسیله قزاقان اشغال نمود و
مصطفی خان حاجب الدوله از نزدیكان شاه حاكم تهران گردید.
http://www.iichs.org/srcfiles/printmag.asp?id=278
محمدعلی شاه و عده ای از درباریان و شاهزادگان هنگام اقامت در باغ شاه، چند روز قبل از بمباران مجلس 1-مصطفی حاجب الدوله 2- محمدعلی علاءالسلطنه 3-محمدعلی سردار افخمی 4- حسین پاشا امیربهادر جنگ 5-لیاخوف (پالكونیك) 6-احمد میرزا قاجار (ولیعهد) 7-حسینقلی میرزا نصرت السلطنه 8- محمدعلی شاه قاجار 9- شاهزاده مشدی (پسر كامران میرزا ) 10- احمد مشیرالسلطنه 11- علی موثق الملك 12- ناصرالدوله دیبا 13- مهدیقلی مجدالدوله 14- محمود علاءالملك 15-محمدولی آصف السلطنه
برداشته شده از رجال ایران؛ بامداد؛ جلد چهارم صفحه ۱۳۳
میرزا محمدخان قاجار دولو بیگلربیگی
میرزا محمدخان قاجار دولو بیگلربیگی[i] از بزرگان قاجاریه پسر حسن خان[ii] بیگلربیگی استرآباد که چندین سال[iii] بیگلربیگی یعنی حاکم تهران بود. وی پدر اللهیارخان آصفالدوله و پدر زن عباس میرزا نایبالسلطنه میباشد. در 1200 قمری آغامحمدخان او را به حکومت قزوین منصوب نمود و حکومتش تا اوایل سال 1209 ق. در آنجا ادامه داشت در این سال آغامحمدخان او را به تهران خواست و به سمت بیگلربیگی (استاندار) تهران برگزید و از این تاریخ بیش از پیش بر اهمیتش افزوده گردید و به جای او مهدی قلی خان قوانلوی قاجار نوه عموی پدر خود را به حکومت قزوین فرستاد.[iv]
در سال 1217 ق. فتحعلیشاه دختر او را به حباله نکاح عباس میرزا درآورد و عروسی بسیار مفصلی برای او گرفت و بعد معروف شد به مهد علیا و در سال 1273 قمری درگذشت و علاوه بر عباس میرزا خود فتحعلیشاه[v] و دو فرزند دیگر او نیز شیخ علی میرزا ملقب به شیخالملوک پسر نهم فتحعلیشاه[vi] و محمدرضا میرزا متخلص به افسر پسر سیزدهم فتحعلیشاه[vii] داماد بیگلربیگی بودهاند.
میرزا محمدخان بیگلربیگی خیلی طرف اطمینان آغامحمدخان قاجار مؤسس سلسله قاجار بوده و پس از این که تهران را در سال 1203 قمری پایتخت خود قرار داد هر زمان که به مسافرت و یا به جنگ میرفت حکومت تهران را تحت نظر او میگذاشت و چون سالها در این سمت باقی بود به این مناسبت معروف به بیگلربیگی یعنی حاکم شد و پس از وی اولاد و اعقابش نیز چندی سمت مزبور را دارا بودند. در سال 1209 ق. پس از این که لطفعلی خان زند در بم دستگیر و در کرمان آغامحمدخان با دست خود از هر دو چشم او را نابینا کرد سپس با حال زار و جراحات بسیار او را تحتالحفظ به تهران فرستاد پس از ورود به تهران میرزا محمدخان بیگلربیگی بنا به اشاره و دستور آغامحمدخان قاجار مأمور اجرای قتل او گردید و پس از کشتنش در امامزاده زید تهران به خاک سپرده شد.
پس از قتل آغامحمدخان قاجار در قلعه شوشی قراباغ در 21 ذیحجه 1211 ق. میرزا محمدخان دولو بیگلربیگی تهران بود پس از این که از کشته شدنش اطلاع پیدا کرد به اتفاق میرزا شفیع مازندرانی حصار و برج و باره شهر را محکم و دروازههای تهران را بست و تا ورود فتحعلیشاه احدی از مدعیان سلطنت را به درون شهر راه نداد و منتظر آمدن باباخان ولیعهد از شیراز شد. بیگلربیگی در این هنگام به واسطه این عمل خود خدمت شایانی انجام داد و فتحعلیشاه همیشه نسبت به وی قدردان بود.
[i]. در بعضی از کتب تاریخ او را به لقب رکنالدوله نیز نام بردهاند.
[ii]. در نقشه شجره اولاد قرهخان قاجار دولو پدر میرزا محمدخان بیگلربیگی قرهخان ذکر شده است و کمان میرود که اشتباه باشد.
[iii]. از سال 1209 هجری قمری.
[iv]. مهدی قلی خان پسر محمد امین خان پسر فضلعلی بیک برادر فتحعلیشاه قاجار جد اعلای سلاطین قاجاریه بوده است. میگویند در موقعی که آغامحمدخان در استرآباد از رؤسای ایل قاجار قول میگرفت که او را بمرد و مال کمک کنند و به سلطنت برسانند عده مهمی از بزرگان ایل همین محمدخان را که بعدها به امیرکبیر ملقب شد برای سلطنت مناسبتر از آغامحمدخان (اخته خان) دانستند و شاید اگر گذشت و فداکاری او نبود سلطنت آغامحمدخان پا نمیگرفت و به همین مناسبت هم هست که بعد از یکصد و هفتاد سال این خانواده اسم تاجبخش را برای نام خانوادگی خود انتخاب و اختیار کردهاند.
[v]. نام زن فتحعلیشاه گوهرخانم بوده.
[vi]. نام زنش نوابه حاجیه بوده.
[vii]. نام زنش قجرآغا بوده.
منبع
بامداد، مهدی، "شرح حال رجال ایران"، انتشارات زوار، چاپ پنجم، تهران، 1378 ش.