آلبوم
عبدالحميد
حکيمى
یادمانده ها
شرح حال مختصرى از زندگانى عبدالحميد حکيمى
او
ابتدا بخدمت
وزارت معارف
وصنايع
مستظرفه (بعد
ها فرهنگ و سپس
اموزش وپرورش)
بعنوان دبير
درآمد. وى سپس
مشاغل مهمترى
را در وزارت
معارف عهده
دارشد. ازجمله
رياست
کارپردازى. در
اين مقام
بود که
توانست خدمات
شايانى به نسل
جوان کشور ما
بنمايد (دهه
۱۹۳۰ميلادى).
اولين
کتب درسى را
درتهران بچاپ
رسانيد و
بسراسرکشور
پخش کردتا
کليه دانش
اموزان سراسر
ايران از يک
کتاب واحد به
رايگان آموزش
بگيرند.
اينکار هنوز
پس از گذشت
هفتاد سال
ادامه دارد.
عبدالحميد
حکيمى بنيان
گذارطرح
اونيفورم
ويژه براى
دانش آموزان
پسر ودختربا
پارچه پشمى
خاکسترى براى
پسران و پارچه
نخى محصول
کارخانه هاى
ريسندگى داخل
کشور بود که
آنهم هنوز
ادامه دارد. او درحدود ۴-١٣١٢ یک نمونه برای پسران و یکی دیگر
برای دختران سفارش داده، با استفاده از فرزندانش هاشم و فرزانه، عکسهای
زیر را تهیه کرده به رضا شاه پیشنهاد داده که مورد قبول او واقع میشود. با
اينکار که نفع
سرشارى عايد
کارخانه پشم
بافى کازرونى
در اصفهان
ميشد وى
گردانندگان
کارخانه را
تشويق کرد در
عوض ساليانه
يکدستگاه
اتوموبيل
شورلت سوارى
برايگان به
وزارت معارف
هديه کنند.
وى چوب وفلک
را از مدارس
سراسر کشور
جمع کرد
وکاربرد چوب و
فلک را براى
تنبيه دانش
آموزان قدغن
ساخت.
وى
على اصغر حکمت
کفيل وقت
وزارت معارف
را متقاعد
ساخت تا تدريس
زبان انکليسى
بموازى زبان
فرانسه در
دبيرستانهاى
ايران آموخته
شود چون معتقد
بود با روش
آنروزى هيچ
دانش آموزى
قادر بمکالمه
بزبان
فرانسه
نميباشد و
زبان انکليسى
جاى زبان
فرانسه را
بعنوان زبان
بين المللى
خواهدگرفت.
وقتى
رضاشاه تصميم
بساختن
دانشگاه
تهران گرفت
عبدالحميد
حکيمى
رابسرپرستى
انجام آنکار
انتخاب کرد.
وچون رضاشاه
مرتبا به
کارساختمان
دانشکده
پزشگى سرکشى
ميکرد از
آنجا با وى
آشنا شد و
عبدالحميد را
بکارهاى
ديگرى که ربطى
به تحصيلات و
پيشه او نداشت
مى گمارد
بطوريکه
ميتوان گفت که
وى بصورت
بازوى پرکار
ومعتمد
رضاشاه
درآمده بود.
درحين
خدمت دروزارت
معارف داور
اولين
وزيردادگسترى
عبدالحميد
رابه وزارت
دادگسترى برد
و باکمک
يکديگردادگسترى
نوين را بجاى
محاکم شرعى
پايه ريزى
کردند . لکن پس
از نخست
وزيرشدن داور
او که
کارقضاوت را
آنچنانکه
ميخواست
مستقل نميديد
مجداد به
وزارت معارف
منتقل شد.
دراين
مدت باز باکمک
داور اولين
حزب رادر
ايران بنام
راديکال
تشکيل دادند و
کليه جوانان
تحصيلکرده
آنروز را
دراين حزب گرد
اوردند و
عبدالحميد
دبير آن حزب
گرديد. پس از
خودکشى داور
اعضا حزب
راديکال تجمع
ايران جوان
را بمنظور کمک
به رضا شاه
براى پيشبرد
برنامه هاى
آبادانى کشور
تاسيس کردند.
عبدالحميد
سپس به وزارت
کشور انتقال
يافت و رياست
اداره سياسى
به وى
واگذارگرديد
در اين شغل
لايحه منع
ازدواج
بانوان
ايرانى رابا
اتباع خارجى
بدون تصويب
وزارت کشور
تهيه و از مجلس
شوراى ملى
گذراند.
دراينمورد
طرزفکرش اين
بود که اتباع
بيگانه
ازکشورهاى
همجوار
ازسهولت
ازدواج با
بانوان
ايرانى سوء
استفاده کرده
و با آنان
بدرفتارى
ميکنند و چه
بسا همسران
خودرا پس
ازخروج از
ايران با
بفروش
ميرسانند ويا
بخودفروشى
واميدارند .
درست همين
دردى که امروز
دامن گير
حکومت جمهورى
اسلامى است.
در
وزارت
کشوررضاشاه
از درستکارى
پشتکار و
صراحت لهجه و
امانت
وکارآمدگى
عبدالحميد
حکيمى براى
پيشرفت امور
مملکت
استفاده
شايان برد حتى
موقعيکه
بيمارى وبا
استان
بلوچستان را
فراگرفت
حکيمى را
مامور مبارزه
با آن بيمارى
کرد. ويا براى
رسيدگى به امر
قاچاق او را
ماموربازرسى
از نيروى
دريايى و
همچنين
بازديد از
کليه
بنادرجنوب
ايران ساخت .در
آنموقع
فرمانده
نيروى دريايى
ايران شهيد
راه ميهن
دريادار
بايندر بود.
سپس
وى را برياست
دانشکده
کشاورزى در
کرج برگزيد با
اين فرمان که
چون کشور ما
اصولا
کشاورزى است ناگزير بايد
متخصصين
کشاورزى
آزموده
وکارآمد
فراوان داشته
باشيم.
عبدالحميد
حکيمى
تاسيسات نوين
دانشکده
کشاورزى کرج
را با استخدام
استادان
بيگانه از
اطريش پى ريزى
کرد(فهرست
روساي مدرسه عالي فلاحت، دانشكده كشاورزي).
محمدرضاشاه
پهلوى کار
مربوط به
واگذارى
املاک سلطنتى
رابه
کشاورزان به
عهده
عبدالحميد
حکيمى کذارد و
چون اينکار به
شايستگى به
اتمام رسيد
شاه وى را
بکفالت وزارت
کشاورزى
بمنظور
پيشبرد
برنامه
اصلاحات ارضى
برگمارد که
بعدا دکتر
ارسنجانى
اينکار عمده
را به پايان
رسانيد. در
وزارت
کشاورزى نيز
عمارت ده طبقه
ان وزارت در
بلوار
اليزابت يکى
ديگر از
کارهاى
عمرانى
عبدالحميد
حکيمى است.
اسدالله علم، محمد رضا شاه پهلوی، علی امينى - نخست وزير، حميد حکيمى
کيهان لندن شماره ۱۰۰۴
عبدالحميدحکيمى
شش فرزندداشت
که يکى
(فرزانه) چندين
سال قبل از پدر
فوت شد و
سايرين
عبارتند از
هاشم، پروانه،
فطانه، مريم
و مجيد حکيمى.
عبدالحميدحکيمى
پايان عمر را
در غربت نزد
فرزندانش
مجيد ومريم
درشهرژنو
سويس گذراند
ولى چند ماهى
قبل از فوت به
تهران برکشته
بود و درپهنه
وطن چنانکه
ميخواست روز
چهار شنبه
دوازدهم
شهريور ماه
۱۳۷۶ بخاک
سپرده شد.
حميد حکيمى و نصرت تسليمى مقدم
|