محمد داود حکیم پزشگ مخصوص شاه عباس صفوی
پزشگ دربار
شاه جهان
بانی
«تاج محل»
دودمان
گورکانی
هندوستان
|
|
محمد داود حکیم بانی مسجد حکیم فرزند حکیم عنایتالله (شاگرد رشید میرزا محمد پدر حکیم مسیحالزمان - شاهنوازخان، مآثرالامرا ۴۹۰ و ۴۹۱ /۱)
|
|||||||||||||
۴ موسی حکیم |
||||||||||||||
رازی حکیم |
||||||||||||||
محمد حسن حکیم |
||||||||||||||
میرزا حسن حکیمباشی |
||||||||||||||
|
(*) خانسامان یعنی پیشکار، پیشکاردودمان شاهان گورکانیان هند
(**) آین لقب به کدام فرزند تعلق داشته؟ به صفحهٔ میرزا ابوطالب مراجعه فرمايید
موقعیکه این تارنما شروع شد امکانات دسترسی به منابع تاریخی در اینترنت مثل امروزه نبود و الان است که منابعی مثل آرشیو اینترنت و یا کتابخانه مجازی مرکزی دهلی در دسترس قرار گرفته و اطلاعاتی موثق تر مانند «ماثرالامرا» و «پادشاه نامه» لاهوری و یا «تاریخ عالم آرای عباسی» اسکندر بیگ که از سفرنامه های فرنگیان معتبرتر میباشند، دست یافته ایم. متاسفانه فرصتی نیست که این اطلاعات رابرای خوانندگان خلاصه و منظم کنم. این است که برداشته ها از این منابع را فعلا به صورت پی دی اف پیوست میشود:
کشف نام پدر محمد داود حکیم: در کتاب پادشاه نامه لاهوری صفحه ۳۹۷ «حکیم عنایت الله» پدر «حکیم محمد داود» شناسائی کردم که باید خود پزشک معروفی میبوده چون لاهوری میگوید «حکیم محمد داود» پس از فوت پدر پزشک معتمد شاه عباس شده وسپس «سرآمد» پزشکان دربار میشود.
شرح حال حکمای دربار شاه جهان و اورنگزیب برگ ۷۵۴ و دریافت عنوان تقرب خان برگ ۶۳۹ «پادشاه نامه لاهوری»
درمان دختر محبوب شاه جهان در زیر نظر حکیم محمد داود برگ ۳۶۳ تا ۳۶۹ «پادشاه نامه لاهوری»
زندگینامه محمد داود نقل از مآثرالامرا ۴۹۰ و ۴۹۱ /۱
زندگینامه «محمد علی خان خانسامان» پسر ارشد محمد داود نقل از «مآثرالامرا» ۶۲۵ تا ۷ /۳
بخشایش و بازگشت به دربار اورنگزیب «عالمگیر نامه» منشی محمد کاظم ابن محمد امین
قربت پسر ارشد محمد داود، محمدعلی در دربار اورنگزیب برگ ۷۵۷ «عالمگیرنامه»
محمد داود در دارالخلافه شاه جهان برگ ۱۲۴ «عالمگیرنامه»
بخشش یک فیل ماده! به تقرب خان جلد نخست برگ ۶۷۹ «منتخب الباب» محمد هاشم خان ملقب به خافی خان نظام الملکی
دیدار «میرزا ادهم» خواهرزادۀ حکیم داود در هندوستان و طفره رفتن او از ازدواج! ۱۰۵۷ق. برگ ۷۱۵ «منتخب الباب» جلد ئخست
حمید.
لندن، ۲۰۱۳
برای آگاهی و شناسائی محمد داود حکیم از چهار نوع مرجع بهره گرفتم: ۱ تاریخ مسجد حکیم در اصقهان ۲ سفرنامههای شاردن به ایران، سفرنامههای برنیه؛ منوچی و تاورنیه به هند ۳ تواریخ هندی (دربار سلطنت که آنها مغول مینامند ولی ترکو پارس بودند) برای دوران زندگی او در هند مثل ماثرالامرا نواز شهنواز خان یا ماثرالعالمگیری ۴ تواریخ خوشنویسان اصفهان (که برای خاندان حکیم و در مسجد حکیم کار میکردند) :
مسجد حکیم، تاریخ ابنیه تاریخی اصفهان، دکتر لطف الله هنرفر
در ضلع شرقی خیابان حکیم جنب بازار رنگرزان و مقابل مقبره حاج آقا کلباسی مسجدی با مساحت 8000 متر مربع قرار گرفته است که با نام مسجد حکیم شناخته میشود و از آثار دوره صفوی میباشد ولی قبل از زمان صفوی در این مکان مسجد جامعی به نام جورجیر یا جوجی که هم نام محله مذکور بوده قرار داشته است که به دستور وزیر دانشمند خاندان بویه صاحب بن عباد ساخته شده بود. این مسجد با عظمت، منارهای به بلندای 100 متر داشته که در دیدهبانی و حفاظت از شهر از آن استفاده میکردند ولی متاسفانه در حمله خانمان سوز مغول یا در عصر تیموری، مسجد و مناره مذکور تخریب گشت و به جز سر در زیبایی که هنوز پابرجاست چیزی از آن باقی نماند. سر در شمالی این مسجد در بارندگی سال 1333 هجری شمسی از زیر اندود کاهگل نمایان شد و قدمت اصلی مسجد قدیمی را مشخص نمود. در زمان خاندان صفوی، حکیم داوود خان ملقب به تقرب خان طبیب مخصوص شاه عباس دوم صفوی به ساخت مسجدی در مکان فوق الذکر اقدام نمود که از نظر زیبایی، بزرگی و شکوه به مرتبه اولی نمیرسد. داستانی که درباره حکیم داوود خان پزشک مخصوص شاه عباس دوم بیان میدارند چنین است که اطرافیان او به دلیل حسادتی که نسبت به وی داشتند بر عیه او دسیسهای ترتیب داده و شاه را نسبت به او بدبین کردند. حکیم داوود خان نیز از ترس جان خود به کشور هندوستان گریخت و به کار طبابت در آن دیار مشغول شد. وی پس از مدتی که به مال و ثروتی هنگفت دست یافت از روی خیرخواهی دستور ساخت مسجدی در محله خرابههای مسجد قدیمی عصر دیلمیان را صادر کرد اما چون مکان تمامی مساجد وقف است لذا دخل و تصرفی در اراضی مسجد دیلمی صورت نگرفته بود. کار ساخت مسجد از سال 1067 هجری قمری آغاز و تا سال 1073 هجری قمری به مدت 6 سال، به دست استاد علی بیک بنای اصفهانی به اتمام رسید. البته مسجد حکیم نیز مانند دیگر مساجد اسلامی در دوران صفوی به سبک و سیاق اصفهانی و به صورت 4 ایوانی بنا گردید و برای دسترسی مردم محلات مختلف به آن چهار در ورودی برایش در نظر گرفته شد که در ضلع غربی، شرقی، شمال و شمال شرقی تعبیه گردید. ساختمان مسجد با تزئینات فراوان کاشی کاری همراه با خطوط اسلیمی، ختایی و کتیبههایی با مضامین آیات قرآنی، احادیث، روایات و ... مزین شد. اغلب کاشی کاریهای این مسجد به صورت معقلی بوده و کتیبههای آن به دست محمدرضا امامی و محمدباقر شیرازی دو خوشنویس عهد صفوی نگاشته شدهاند. یکی از این کتیبهها که معرفی نام بانی مسجد و پادشاه معاصر آن زمان میباشد به صورت چند بیت شعر بر سر در شرقی مسجد نگاشته شده است:
در ایام سریز آرایی خاقان گردون تخت / سلیمان زمان عباس ثانی سایه یزدان / چنین از غیب ملهم شد حکیم کاردان داوود / بیای تخت هند آمد خطاب او تقرب خان/ که بی تاخیر میباید روان شد سوی اصفاهان / یکی مسجد تو چو گلزار داوودی نهی بنیان / به سعی کارفرمائی بنا شد اندر این دوران / خجسته مسجدی چون عالم تجرید روحانی / مصفا معبدی خاطرگشا چون شیوه احسان / به تاریح بنا واضح نوشت این تازه مصرع را / مقام کعبه دیگر شد از داوود اصفاهان.
این مسجد به تازگی بازسازی و مرمت شده تا علاقهمندان به تاریخ و معماری بتوانند از این مسجد و سردر زیبا و با شکوه آن بازدید نمایند.
مسجد حکیم در سال 1067 هجری در دوران شاه عباس دوم صفوی در محله قدیمی شهر اصفهان معروف به باب الدشت ـ که در آن بقایای مسجدی از اوایل اسلام به نام رنگرزان وجود داشت ـ بنا شده است . بانی مسجد معروف به تقرب خان از پزشکان عهد شاه عباس دوم و شاه صفی بوده است که مورد بی مهری دربار صفوی واقع شد و به هندوستان گریخت . محمد داود ملقب به تقرب خان در کشور هند موقعیت ممتازی یافت و اموال بسیار گرد آورد و بخشی از اموال خود را به اصفهان فرستاد و مسجد مورد بحث که بعد ها بنام حکیم معروف شد ، به وسیله بستگان او ساخته شد . مسجد با نقشه متداول چهار ایوانی بنا شده و مانند بناهای مذهبی دوره صفوی از تزئینات زیبائی برخوردار است .
در مسجد حکیم کتیبه های متعددی به خط محمد رضا امامی شامل سوره های جمعه ، اسری ، بقره ، مائده ريا، دهر ، اخلاص ، تکویر و ... به شیوه ثلث ، نستعلیق و خط کوفی معقلی در بخشهای مختلف مسجد چون داخل گنبد ، ایوانها وجود دارد .
ابوالْبَقاءِ موسَوی، فرزند شاه ابوالولی و نوۀ شاه ابوالفتح، خوشنویس قلم نستعلیق و شاعر سدۀ 11ق/17م ایران. نیاکان او از سادات متمکن ابرقو بودند که همواره کلانتری و پیشوایی آن ولایت را برعهده داشتند. نصرآبادی که معاصر او بوده و تذکرۀ خود را میان سالهای 1083 تا 1090ق/1672 تا 1679م (گلچین معانی، 397) تدوین کرده است، ابوالبقاء را جوانی قابل دانسته، مینویسد: «چند سال قبل از این به هندوستان رفته» و مورد توجه تقرب خان (د 1073ق/1663م) قرار گرفته است (ص 116). تقرب خان ابتدا طبیب مخصوص شاه صفی بود و حکیم داوود خوانده میشد. وی پس از مهاجرت به هندوستان طبیب دربار شاه جهان شد و لقب تقرب خان گرفت. او بانی مسجد مشهور و زیبای حکیم در اصفهان است (شاردن، 7/242، 246؛ شاهنوازخان، 1/490-493؛ گدار، III/152-153).
ابوالبقاء با آنکه پس از مرگ تقرب خان از حمایت فرزند او محمدعلی خان خانسامان برخوردار بود (نصرآبادی، همانجا؛ شاه نوازخان، 3/625)، چندی بعد به اصفهان بازگشت و زندگی در یکی از حجرههای مسجد حکیم را بر زیستن در خانۀ محمدتقی فرزند دیگر تقرب خان که شوهرخواهر او بود، ترجیح داد (نصرآبادی، همانجا). از این سخن بر میآید که سفر او به هند در آغاز جوانی بوده و چندان نیز به درازا نکشیده است.